نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: ترحم در ازدواج

1272
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26114
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترحم در ازدواج

    من 4-5 ماهی هست که با یه پسر که از دوستان خانوادگیمون هست آشنا شدم. هردو 25 ساله هستیم. درواقع توی یک اکیپ کوهنوردی که همه دوستای خانوادگی بودند آشنا شدیم. ایشون از همون لحظه اول به من علاقمند شد و با گذشت زمان هم علاقش بیشتر شده. به من ابراز علاقه کرد و چون من فوق لیسانس هستم و مدرس زبان و اون دیپلم و کارش آزاده و خانواده من مخالف همجنین شغلی هستند جواب رد دادم. واقعا پسر مهربون و صاف و بی ریا و باگذشتیه. ازم خواست که حداقل بهش فرصت بدم تا هم علاقشو ثابت کنه هم با فراهم کردن یه زندگی ایده آل خانوادمو راضی کنه .من هم بهش اجازه دادم گاهی بهم زنگ بزنه یا پیام بده ولی بهش گفتم این فقط یه آشناییه نه جواب قطعی من. دوماه باهم حرف زدیم و تو این 5ماه گروهی با بقیه دوستان بیرون میرفتیم. ابعد دوماه معلوم شد به دلیل مشکلات اقتصادی فعلا نمیتونه بیاد خواستگاری. چون این آشنایی داشت طولانی میشد با خانوادم موضوع رو مطرح کردم مادروپدرم شدیدا بخاطر کار آزاد و تحصیلاتش مخالفن و میگن حتی اگه پولدار هم باشه مناسب تو نیست. هم از نظر تحصیلات و هم سطح خانوادگی از ما پایین ترن. خودم هم همیشه دلم میخواد با یه شخص با موقعیت احتماعی بالا ازدواج کنم و بعد از آشنایی باخودش و خانوادش فهمیدم این شخص ایده آل من نیس. هربار که حرف تموم کردن رو میزنم حالش بد میشه، واقعا عاشقم شده. اصلا حال و روزش داغونه، شبها با گریه می خوابه. همش توخودشه. میگه زندگی بدون تو واسم سیاهه و ارزشی نداره. از یه طرف دلم وقعا براش میسوزه، تا حالا کسیو ندیدم اینطوری عاشق باشه از طرف دیگه شک دارم که کنارش خوشبخت بشم. نمیدونم چیکارکنم. نمیخوام بخاطر من یه جوون از زندگی سیر بشه. نمیخوام باعث دل شکستن کسی که عشق پاکی داره بشم. با اینکه چند وقتی هست که به اصرار من قبول کرده یه مدت تنهام بذاره و بهم زنگ نزنه ولی همش ذهنم درگیرشه. من اگه با کسی دیگه هم ازدواج کنم فکرم پیشه اینه که من باعث ناامیدیش شدم، نمیخوام آه و ناله کسی پشت ازدواجم باشه. من الان باید چیکار کنم ؟ از یه طرف هرکی مارو میشناسه بهم میگه در حد تو نیس ازطرف دیگه اون التماس می کنه تنهام نذار.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21047
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترحم

    سلام
    تموم عشقاي الان با همين نشونه هايي كه گفتيد خودشونو نشون ميدن. به نظرم اولين اشتباه از جانب شما بوده كه اجازه داديد به شما زنگ و پيام بزنن در صورتي كه ميتونستيد با خانوادتون مثل الان در ميان بذاريد و اين همه اعصاب خوردي براي خودتون فراهم نكنيد . دختراي همسن و سال شما هميشه به خاطر اين حرف شما كه ميگن نميخوام اه و نالش دنبالم باشه به اين رابطه ادامه ميدن و اينقدر پيش ميرن كه ديگه راه برگشت ندارن.هميشه براي زندگي ايندتون حديث داريم با عقل انتخاب كن و با احساسات زندگي كن. اصل كار شما از لحاظ خدا هم درست نبوده پس بهتره تا بدتر از اين نشده رابطتون و جاهايي كه با هم ميريد رو قطع كنيد. پسر زود فراموش ميكنه ولي اين دختره كه احساساتي هستش و ضربه ميخوره

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : ترحم

    شما که معیار های خودتون وخانواده محترمتون رو برای ازدواج میدونستید .چرا اجازه دادی به شما نزدیک بشه .

    شما که از شرایط خانوادگی وسطح تحصیلات وموقعیت اجتماعی ایشون مطلع بودید .

    همون ابتدای کار جواب رد به این آقا میدادید .

    چرا قصد آشنایی بیشتر داشتید وقتی در اصل تصمیمتون مردد بودید ؟

    به هر حال هنوز هم دیر نشده هر چه سریع تمام پل های ارتباطی با ایشون رو ببندید .

    شما الان هم از سر دلسوزی با ایشون موندید .

    نذارید بیشتر از این وابسته تر بشه .

    موفق باشید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25598
    نوشته ها
    811
    تشکـر
    301
    تشکر شده 358 بار در 251 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترحم

    به نظر من اگه دو طرف همو بخوان ودوطرف آدم زندگی باشند میتونن با این اختلافا که مثلا شما فوق لیسانسین اون دیپلمه کنار بیاین در مورد کار آزادم بگم اکثر آقایون تو کار آزادند حتی لیسانس هایی میشناسم که مسافر کشی میکنن .نه اینکه شغل طرف مهم نباشه اما مهم اینه شرافتمندانه باشه درضمن دانشگاههای الان که مثل ماست دارن ورودی میگیرن هر کسی میتونه ادامه تحصیل بده نظر شخصی من اینه که هیچوقت تحصیلات عالیه نداشتن از شخصیت کسی کم نمیکنه یا داشتنش بخواد ارزش کسیو زیاد کنه اونم تحصیلاتی که توایران هست که خود وزیر آموزش پرورش تو اخبار میگه از فوق دیپلم تا ارشد تقریبا تو یک رده حساب میشن دیگه باید فهمید چقدر سیستم آموزشی کشور واقعا درسته که همچین حرفی رو میزنه خودم شخصا اگه قضیه ازدواج باشه شاید بگم بهتره طرف دانشگاهی باشه اما فاکتور اصلیم نیست ونخواهد بود
    امضای ایشان
    Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : ترحم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad365 نمایش پست ها
    به نظر من اگه دو طرف همو بخوان ودوطرف آدم زندگی باشند میتونن با این اختلافا که مثلا شما فوق لیسانسین اون دیپلمه کنار بیاین در مورد کار آزادم بگم اکثر آقایون تو کار آزادند حتی لیسانس هایی میشناسم که مسافر کشی میکنن .نه اینکه شغل طرف مهم نباشه اما مهم اینه شرافتمندانه باشه درضمن دانشگاههای الان که مثل ماست دارن ورودی میگیرن هر کسی میتونه ادامه تحصیل بده نظر شخصی من اینه که هیچوقت تحصیلات عالیه نداشتن از شخصیت کسی کم نمیکنه یا داشتنش بخواد ارزش کسیو زیاد کنه اونم تحصیلاتی که توایران هست که خود وزیر آموزش پرورش تو اخبار میگه از فوق دیپلم تا ارشد تقریبا تو یک رده حساب میشن دیگه باید فهمید چقدر سیستم آموزشی کشور واقعا درسته که همچین حرفی رو میزنه خودم شخصا اگه قضیه ازدواج باشه شاید بگم بهتره طرف دانشگاهی باشه اما فاکتور اصلیم نیست ونخواهد بود
    با نظرتون موافقم ولی این خانم وخانوادشون نظرشون این نیست .

    مادروپدرم شدیدا بخاطر کار آزاد و تحصیلاتش مخالفن و میگن حتی اگه پولدار هم باشه مناسب تو نیست. هم از نظر تحصیلات و هم سطح خانوادگی از ما پایین ترن. خودم هم همیشه دلم میخواد با یه شخص با موقعیت احتماعی بالا ازدواج کنم و بعد از آشنایی باخودش و خانوادش فهمیدم این شخص ایده آل من نیس.
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25598
    نوشته ها
    811
    تشکـر
    301
    تشکر شده 358 بار در 251 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترحم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    با نظرتون موافقم ولی این خانم وخانوادشون نظرشون این نیست .

    مادروپدرم شدیدا بخاطر کار آزاد و تحصیلاتش مخالفن و میگن حتی اگه پولدار هم باشه مناسب تو نیست. هم از نظر تحصیلات و هم سطح خانوادگی از ما پایین ترن. خودم هم همیشه دلم میخواد با یه شخص با موقعیت احتماعی بالا ازدواج کنم و بعد از آشنایی باخودش و خانوادش فهمیدم این شخص ایده آل من نیس.
    متاسفانه الان هم توقع خونواده ها زیاد شده هم توقع دختر خانم ها با این اوصاف جدا از احساس اینه که رابطشونو با اون آقا قطع کنن چون نه خودشون اونو میخوان نه خونوادشون
    امضای ایشان
    Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling

  7. کاربران زیر از mohammad365 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ترحم در ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساغر99 نمایش پست ها
    من 4-5 ماهی هست که با یه پسر که از دوستان خانوادگیمون هست آشنا شدم. هردو 25 ساله هستیم. درواقع توی یک اکیپ کوهنوردی که همه دوستای خانوادگی بودند آشنا شدیم. ایشون از همون لحظه اول به من علاقمند شد و با گذشت زمان هم علاقش بیشتر شده. به من ابراز علاقه کرد و چون من فوق لیسانس هستم و مدرس زبان و اون دیپلم و کارش آزاده و خانواده من مخالف همجنین شغلی هستند جواب رد دادم. واقعا پسر مهربون و صاف و بی ریا و باگذشتیه. ازم خواست که حداقل بهش فرصت بدم تا هم علاقشو ثابت کنه هم با فراهم کردن یه زندگی ایده آل خانوادمو راضی کنه .من هم بهش اجازه دادم گاهی بهم زنگ بزنه یا پیام بده ولی بهش گفتم این فقط یه آشناییه نه جواب قطعی من. دوماه باهم حرف زدیم و تو این 5ماه گروهی با بقیه دوستان بیرون میرفتیم. ابعد دوماه معلوم شد به دلیل مشکلات اقتصادی فعلا نمیتونه بیاد خواستگاری. چون این آشنایی داشت طولانی میشد با خانوادم موضوع رو مطرح کردم مادروپدرم شدیدا بخاطر کار آزاد و تحصیلاتش مخالفن و میگن حتی اگه پولدار هم باشه مناسب تو نیست. هم از نظر تحصیلات و هم سطح خانوادگی از ما پایین ترن. خودم هم همیشه دلم میخواد با یه شخص با موقعیت احتماعی بالا ازدواج کنم و بعد از آشنایی باخودش و خانوادش فهمیدم این شخص ایده آل من نیس. هربار که حرف تموم کردن رو میزنم حالش بد میشه، واقعا عاشقم شده. اصلا حال و روزش داغونه، شبها با گریه می خوابه. همش توخودشه. میگه زندگی بدون تو واسم سیاهه و ارزشی نداره. از یه طرف دلم وقعا براش میسوزه، تا حالا کسیو ندیدم اینطوری عاشق باشه از طرف دیگه شک دارم که کنارش خوشبخت بشم. نمیدونم چیکارکنم. نمیخوام بخاطر من یه جوون از زندگی سیر بشه. نمیخوام باعث دل شکستن کسی که عشق پاکی داره بشم. با اینکه چند وقتی هست که به اصرار من قبول کرده یه مدت تنهام بذاره و بهم زنگ نزنه ولی همش ذهنم درگیرشه. من اگه با کسی دیگه هم ازدواج کنم فکرم پیشه اینه که من باعث ناامیدیش شدم، نمیخوام آه و ناله کسی پشت ازدواجم باشه. من الان باید چیکار کنم ؟ از یه طرف هرکی مارو میشناسه بهم میگه در حد تو نیس ازطرف دیگه اون التماس می کنه تنهام نذار.

    بهتره حالا که میدونید خودتون و خانواده دنبال چه معیارهایی هستید این رابطه رو کات کنید

    ادامه این رابطه و حتی کوهنوردی در این گروه باعث وابستگی و بروز مشکلات زیادی خواهد شد

    پس بدون اینکه دچار عذاب وجدان بشید این رابطه رو تعیین تکلیف کنید و نگران آه و ناله طرف نباشید چون بی اثره

    مگه هر کسی آه و ناله کرد باید درگیر بشه ... یعنی شما اینقدر خدارو بیکار فرض کردید ؟

    ولی حالا که میترسید کسی رو به خودتون وابسته نکنید تا وجدانتون هم راحت باشه ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26114
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترحم در ازدواج

    من اصلا نگران خودم نیستم. نگران آه ناله ش هم نیستم که دامنمو بگیره.من فقط بیش از حد دلسوزم. فکر اینکه یکی بخاطر عشقش از زندگی سیر بشه منو ناراحت می کنه. چطور عذاب وجدان نداشته باشم؟
    درضمن من از اول که بهش فرصت دادم فقط فرصت یه آشنایی بود که 90% شناختم بعد از این آشنایی شکل گرفت. من اون اول که نمیدونستم انقد اختلاف سطح خانوادگی داریم، من به یه پسر مهربون و صاف و ساده که بهم گفت با فراهم کردن یه زندگی خوب، نداشتن تحصیل رو جبران می کنه و رضایت خانوادمو میگیره فرصت دادم. ولی الان خانوادم اجازه خواستگاری نمیدن چون حقوق ثابت نمیگیره. و من فقط نگران حال و روز اونم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد